روایتی از آزادسازی خرمشهر با تدبیر شهید خرازی/ «حاج حسین» مدیر قلب ها بود
شهید خرازی جوانی از جنس جوانان امروز بود اما اعتقاد قلبی به انقلاب، اسلام و رهبری از او فردی ساخت که با توجه به دانش نظامی وی به همراه تیزهوشی و استعداد خاصش او را به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل کرد.
خبرگزاری میزان -
تفاوت اصلی شهید خرازی با جوانان امروز چه بود؟
شهید خرازی جوانی از جنس جوانان امروز بود اما اعتقاد قلبی به انقلاب، اسلام و رهبری از او فردی ساخت که با توجه به دانش نظامی وی به همراه تیزهوشی و استعداد خاصش او را به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل کرد. در دفاع مقدس ایشان با آن روحیات معنوی و اعتقاد قلبی که داشت در صحنه حضور پیدا کرده و از تجربیات و هوش و نبوغش خوب استفاده کرد و سبب شد امروز به عنوان شخصیتی ناب از وی صحبت شود.
شهید خرازی در مدیریت عملیات دفاع مقدس و به ویژه نیروهای لشکر زبانزد بودند، روش ایشان چگونه بود؟
وی در دفاع مقدس به لحاظ مدیریتی مردی توانمند بود اما در عین حال به لحاظ همان اعتقاداتش بر قلب همه رزمندگان و کسانی که با وی کار می کردند احاطه داشت، در واقع مدیر قلب ها و رهبر قلب ها بود. یعنی یک بسیجی وقتی شهید خرازی را می دید آنقدر جذب اخلاق و معنویت وی می شد که نورانیت وجود او را به وضوح احساس می کرد. و این بود که وقتی شهید خرازی به بسیجیان یا رزمندگان گردان دستور حمله می داد و می گفت خط دشمن را بشکافید و به جلو بروید، تمام گردان یا لشکر یا تیپ با تمام وجود بدون هیچ شک و شبههای به سمت دشمن می تاختند و به پیروزی هم می رسیدند.
با این توصیف دیدگاه شهید خرازی در مورد رفتار با بسیجیان و رزمنده های لشکرش چه بود؟
می گفت این بچه هایی که در اختیار ما هستند این بسیجی ها و پاسداران، به عنوان امانت پدر و مادرانشان دست ما سپرده شده اند، حالا ما که آن زمان بچه نداشتیم تا حس پدر بودن را درک کنیم اما ایشان می گفت پدر و مادرهای این بچهها چشم بهراهشان هستند و ما باید به خوبی مراقب آنان باشیم، به فرماندهان توصیه می کرد که این بسیجی ها را مثل برادر یا فرزندان خودتان بدانید اینها امانت هستند، اگر بدون برنامه خدایی نکرده با یک اشتباه یا سهل انگاریِ شما حتی یکی از این افراد شهید شوند ما در پیشگاه حضرت حق جوابگو هستیم.
برنامه ریزی شهید خرازی برای انجام موفقیت آمیز یک عملیات چگونه بود؟
قبل از اینکه شهید خرازی دستوری را برای انجام عملیات صادر کند خودش با حضور در منطقه عملیاتی مکان را بررسی می کرد، اطلاعات مورد نیاز را می گرفت، طرح مانور می چید و بارها با بیسجی ها تمرین می کرد، منطقهای را به عنوان نمونه انتخاب می کرد و در مانور پیش از عملیات تک تک احتمالات را اجرا می کرد.
اگر شنیده اید که آن زمان با یک الله اکبر به قلب دشمن یورش می بردیم اینها بحث های شعاری است اما در حقیقت شهید خرازی با آموزش و اجرای مانورهای عملیاتی و طراحی مناسب جنگ در لشکر و یگان خود مقتدرانه عمل می کرد. شهید خرازی روحیهای خیلی عالی داشت، در مواقعی که جنگ در مرحله دفاعی بود با تمام نیروها ارتباط صمیمانه و مهربانانه داشت و سعی می کرد با آموزش لازم یگان را آماده کند اما در عین حال هنگام انجام عملیات با هیچ کس شوخی یا رودربایستی نداشت.
ویژگی خاص لشکر امام حسین(ع) به فرماندهی شهید خرازی چه بود؟
همانطور که گفتم شهید خرازی و فرماندهان محورهای مختلف لشکر امام حسین (ع) به نیروهای خود بسیار اهمیت می دادند و افرادی آموزش دیده و با کارایی بالا تربیت می کردند، همین موضوع باعث شده بود حتی نام لشکر امام حسین (ع) هم لرزه بر اندام دشمن بعثی بیندازد، این لشکر در آن دوران به عنوان مقتدرترین لشکر ایران در کنار دیگر لشکرها عملیات انجام می داد آنقدر که وقتی آوازه پیروزی های عملیات لشکر امام حسین (ع) به گوش دشمن می رسید بعثی ها ابراز وحشت و درماندگی می کردند.
در کدام عملیات شهید خرازی نقش پررنگ تری داشتند؟
ایشان در بیشتر عملیات جنگ نقش عمده ای را برعهده داشت اما مهمترین آن در عملیات آزادسازی خرمشهر بود که لشکر امام حسین (ع) به فرماندهی شهید حسین خرازی در کنار لشکر نجف اشرف به فرماندهی شهید احمد کاظمی نخستین فرماندهانی بودند که لشکریانشان وارد خرمشهر شد و نخستین کسانی بودند که خودشان در رأس عملیات وارد این شهر شدند و در پایان هم خودشان خبر پیروزی این عملیات مهم را به گوش فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیا رساندند.
خاطرهای از همین عملیات که تدبیر شهید خرازی در آن به کار آمده باشد به یاد دارید؟
بله خاطرات زیادی هست، وقتی ما وارد دروازه های خرمشهر شدیم از منطقهای به نام گمرک که الان هم وجود دارد و از ساختمان سفید رنگی که در این منطقه بود پیشروی کردیم و به خاکریزی رسیدیم که در حدود صد متری آن ساختمان قرار داشت، از آنجایی که ما دشمن را از سه طرف محاصره کرده بودیم عراقی ها با لشکریان خود در شهر تجمع کرده بودند و عده ای از آنها به آب زدند و از راه رودخانه اروند رود گریختند که البته بچههای ما به سمتشان شلیک کردند اما فرماندهان گفتند اجازه بدهید فرار کنند و به خودی هایشان بگویند که چه برسر نیروهای صدام آمد.
حدود ساعت 11 صبح بود که دیدیم همه عراقی هایی که در محاصره ما بودند لباس هایشان را درآورده و زیرپوش های سفید رنگ خود را به نشان تسلیم شدن بالای سرشان می چرخانند و شعار می دادند که ما تسلیم شدیم.
عراقی های تسلیم شده در حال هجوم آوردن به سمت خاکریزی بودند که من و شهید خرازی و تعداد زیادی از دیگر فرماندهان و رزمندگان هم آنجا ایستاده بودیم، شهید خرازی نگاهی به ما کرد و به من گفت: خیلی سریع تیربارها را بیاورید و روی خاکریز به سمت عراقی ها مستقر کنید و آماده باشید، چند نفر را هم فرستاد آن طرف خاکریز، حدود 5 یا 6 هزار نفر اسیر عراقی بودند که با حرکت شهید خرازی همگی به ستون نظامی ایستادند و دستور داد که همگی به صورت نفر به نفر به سمت خاکریز حرکت کنند؛ بعد از تخلیه اسرا، از شهید خرازی پرسیدم علت استقرار تیربار روی خاکریز و به صف کردن عراقی ها چه بود؟ ایشان گفت: من احساسم این بود که حجم عظیم اسرای عراقی که به سمت خاکریز می آمدند گرچه دست خالی بودند اما ممکن بود به دلیل جمعیت زیاد بر سر ما خراب شوند و خلع سلاحمان کنند و خط را از ما بگیرند.
شهید خرازی تا این حد دقیق و کاردان بود و فکر همه چیز را می کرد. اینجا بود که تدبیر هوشیارانه شهید خرازی به داد رسید؛ آن روز حدود ساعت 12 ظهر بود که یک هلی کوپتر عراقی با سبدی آویزان برای رساندن مهمات و آذوقه به نیروهای خودشان بالای سر ما آمد و در واقع این آخرین امید آنها در خرمشهر بود، اما وقتی آمد بالای سر همان ساختمان سفید رنگِ منطقه گمرک، همه رزمنده های لشکر امام حسین (ع) و دیگر گروهان به سمت آن شلیک کردند و هلی کوپتر دشمن که به یک باره با آتش سلاح های بیش از 3 هزار رزمنده ایرانی روبه رو شد آتش گرفت، سبدش رها شد و سقوط کرد و رزمندههای ما آخرین نقطه امید دشمن بعثی را هم برای تصاحب خرمشهر از بین بردند.
حدود دو ساعت بعد هم از رادیو آن جمله معروف اعلام شد که :« شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خرمشهر، شهر خون، آزاد شد...»
نمونه شخصیتی همچون شهید حسین خرازی را امروز در کشورمان داریم؟
بله ما الان در جامعه خود شخصیت هایی مثل شهید خرازی زیاد داریم منتها شاید شرایطی که آن زمان برای شهید خرازی پیش می آمد امروز بهوجود نیاید. یکی از آن شرایط جو حاکم بر جامعه آن روزها بود؛ ما نمی توانیم با دیدگاه امروزی خود موقعیت و شرایط آن روزها را تحلیل کنیم. شرایط خاص آن دوران اشخاصی همچون شهید خرازی را به جامعه تحویل داد. همچنین شرایطی حاکم بود که در آن ویژگی های اخلاص، صداقت و پاکی از رأس تا پایین ترین مقام و قشر جامعه در کشورمان وجود داشت. بهعلاوه اعتقاد به انقلاب و باورهای انقلاب در بین مردم و مسئولان وجود داشت و این جو بستری را فراهم کرد تا شهید خرازی در آن رشد پیدا کند، البته نکاتی مثل خانواده، دین باوری و معنویات هم بود که ره توشه ایشان شد.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
به نقل از تسنیم، سردار غلامحسین هاشمی فرمانده واحد ادوات لشکر امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس بود که در کنار فرمانده لشکر امام حسین(ع) در جبهههای حق علیه باطل می جنگید و شاهد دلاورمردی های بزرگ مردی در دوران حماسی 8 ساله جنگ تحمیلی به نام سردار شهید حسین خرازی بود. سردار هاشمی که هم اکنون بازنشسته سپاه است به مناسبت سالگرد شهادت عارفانه شهید خرازی، دقایقی با خبرنگار تسنیم گفت وگو کرد. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تفاوت اصلی شهید خرازی با جوانان امروز چه بود؟
شهید خرازی جوانی از جنس جوانان امروز بود اما اعتقاد قلبی به انقلاب، اسلام و رهبری از او فردی ساخت که با توجه به دانش نظامی وی به همراه تیزهوشی و استعداد خاصش او را به شخصیتی منحصر به فرد تبدیل کرد. در دفاع مقدس ایشان با آن روحیات معنوی و اعتقاد قلبی که داشت در صحنه حضور پیدا کرده و از تجربیات و هوش و نبوغش خوب استفاده کرد و سبب شد امروز به عنوان شخصیتی ناب از وی صحبت شود.
شهید خرازی در مدیریت عملیات دفاع مقدس و به ویژه نیروهای لشکر زبانزد بودند، روش ایشان چگونه بود؟
وی در دفاع مقدس به لحاظ مدیریتی مردی توانمند بود اما در عین حال به لحاظ همان اعتقاداتش بر قلب همه رزمندگان و کسانی که با وی کار می کردند احاطه داشت، در واقع مدیر قلب ها و رهبر قلب ها بود. یعنی یک بسیجی وقتی شهید خرازی را می دید آنقدر جذب اخلاق و معنویت وی می شد که نورانیت وجود او را به وضوح احساس می کرد. و این بود که وقتی شهید خرازی به بسیجیان یا رزمندگان گردان دستور حمله می داد و می گفت خط دشمن را بشکافید و به جلو بروید، تمام گردان یا لشکر یا تیپ با تمام وجود بدون هیچ شک و شبههای به سمت دشمن می تاختند و به پیروزی هم می رسیدند.
با این توصیف دیدگاه شهید خرازی در مورد رفتار با بسیجیان و رزمنده های لشکرش چه بود؟
می گفت این بچه هایی که در اختیار ما هستند این بسیجی ها و پاسداران، به عنوان امانت پدر و مادرانشان دست ما سپرده شده اند، حالا ما که آن زمان بچه نداشتیم تا حس پدر بودن را درک کنیم اما ایشان می گفت پدر و مادرهای این بچهها چشم بهراهشان هستند و ما باید به خوبی مراقب آنان باشیم، به فرماندهان توصیه می کرد که این بسیجی ها را مثل برادر یا فرزندان خودتان بدانید اینها امانت هستند، اگر بدون برنامه خدایی نکرده با یک اشتباه یا سهل انگاریِ شما حتی یکی از این افراد شهید شوند ما در پیشگاه حضرت حق جوابگو هستیم.
برنامه ریزی شهید خرازی برای انجام موفقیت آمیز یک عملیات چگونه بود؟
قبل از اینکه شهید خرازی دستوری را برای انجام عملیات صادر کند خودش با حضور در منطقه عملیاتی مکان را بررسی می کرد، اطلاعات مورد نیاز را می گرفت، طرح مانور می چید و بارها با بیسجی ها تمرین می کرد، منطقهای را به عنوان نمونه انتخاب می کرد و در مانور پیش از عملیات تک تک احتمالات را اجرا می کرد.
اگر شنیده اید که آن زمان با یک الله اکبر به قلب دشمن یورش می بردیم اینها بحث های شعاری است اما در حقیقت شهید خرازی با آموزش و اجرای مانورهای عملیاتی و طراحی مناسب جنگ در لشکر و یگان خود مقتدرانه عمل می کرد. شهید خرازی روحیهای خیلی عالی داشت، در مواقعی که جنگ در مرحله دفاعی بود با تمام نیروها ارتباط صمیمانه و مهربانانه داشت و سعی می کرد با آموزش لازم یگان را آماده کند اما در عین حال هنگام انجام عملیات با هیچ کس شوخی یا رودربایستی نداشت.
ویژگی خاص لشکر امام حسین(ع) به فرماندهی شهید خرازی چه بود؟
همانطور که گفتم شهید خرازی و فرماندهان محورهای مختلف لشکر امام حسین (ع) به نیروهای خود بسیار اهمیت می دادند و افرادی آموزش دیده و با کارایی بالا تربیت می کردند، همین موضوع باعث شده بود حتی نام لشکر امام حسین (ع) هم لرزه بر اندام دشمن بعثی بیندازد، این لشکر در آن دوران به عنوان مقتدرترین لشکر ایران در کنار دیگر لشکرها عملیات انجام می داد آنقدر که وقتی آوازه پیروزی های عملیات لشکر امام حسین (ع) به گوش دشمن می رسید بعثی ها ابراز وحشت و درماندگی می کردند.
در کدام عملیات شهید خرازی نقش پررنگ تری داشتند؟
ایشان در بیشتر عملیات جنگ نقش عمده ای را برعهده داشت اما مهمترین آن در عملیات آزادسازی خرمشهر بود که لشکر امام حسین (ع) به فرماندهی شهید حسین خرازی در کنار لشکر نجف اشرف به فرماندهی شهید احمد کاظمی نخستین فرماندهانی بودند که لشکریانشان وارد خرمشهر شد و نخستین کسانی بودند که خودشان در رأس عملیات وارد این شهر شدند و در پایان هم خودشان خبر پیروزی این عملیات مهم را به گوش فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیا رساندند.
خاطرهای از همین عملیات که تدبیر شهید خرازی در آن به کار آمده باشد به یاد دارید؟
بله خاطرات زیادی هست، وقتی ما وارد دروازه های خرمشهر شدیم از منطقهای به نام گمرک که الان هم وجود دارد و از ساختمان سفید رنگی که در این منطقه بود پیشروی کردیم و به خاکریزی رسیدیم که در حدود صد متری آن ساختمان قرار داشت، از آنجایی که ما دشمن را از سه طرف محاصره کرده بودیم عراقی ها با لشکریان خود در شهر تجمع کرده بودند و عده ای از آنها به آب زدند و از راه رودخانه اروند رود گریختند که البته بچههای ما به سمتشان شلیک کردند اما فرماندهان گفتند اجازه بدهید فرار کنند و به خودی هایشان بگویند که چه برسر نیروهای صدام آمد.
حدود ساعت 11 صبح بود که دیدیم همه عراقی هایی که در محاصره ما بودند لباس هایشان را درآورده و زیرپوش های سفید رنگ خود را به نشان تسلیم شدن بالای سرشان می چرخانند و شعار می دادند که ما تسلیم شدیم.
عراقی های تسلیم شده در حال هجوم آوردن به سمت خاکریزی بودند که من و شهید خرازی و تعداد زیادی از دیگر فرماندهان و رزمندگان هم آنجا ایستاده بودیم، شهید خرازی نگاهی به ما کرد و به من گفت: خیلی سریع تیربارها را بیاورید و روی خاکریز به سمت عراقی ها مستقر کنید و آماده باشید، چند نفر را هم فرستاد آن طرف خاکریز، حدود 5 یا 6 هزار نفر اسیر عراقی بودند که با حرکت شهید خرازی همگی به ستون نظامی ایستادند و دستور داد که همگی به صورت نفر به نفر به سمت خاکریز حرکت کنند؛ بعد از تخلیه اسرا، از شهید خرازی پرسیدم علت استقرار تیربار روی خاکریز و به صف کردن عراقی ها چه بود؟ ایشان گفت: من احساسم این بود که حجم عظیم اسرای عراقی که به سمت خاکریز می آمدند گرچه دست خالی بودند اما ممکن بود به دلیل جمعیت زیاد بر سر ما خراب شوند و خلع سلاحمان کنند و خط را از ما بگیرند.
شهید خرازی تا این حد دقیق و کاردان بود و فکر همه چیز را می کرد. اینجا بود که تدبیر هوشیارانه شهید خرازی به داد رسید؛ آن روز حدود ساعت 12 ظهر بود که یک هلی کوپتر عراقی با سبدی آویزان برای رساندن مهمات و آذوقه به نیروهای خودشان بالای سر ما آمد و در واقع این آخرین امید آنها در خرمشهر بود، اما وقتی آمد بالای سر همان ساختمان سفید رنگِ منطقه گمرک، همه رزمنده های لشکر امام حسین (ع) و دیگر گروهان به سمت آن شلیک کردند و هلی کوپتر دشمن که به یک باره با آتش سلاح های بیش از 3 هزار رزمنده ایرانی روبه رو شد آتش گرفت، سبدش رها شد و سقوط کرد و رزمندههای ما آخرین نقطه امید دشمن بعثی را هم برای تصاحب خرمشهر از بین بردند.
حدود دو ساعت بعد هم از رادیو آن جمله معروف اعلام شد که :« شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خرمشهر، شهر خون، آزاد شد...»
نمونه شخصیتی همچون شهید حسین خرازی را امروز در کشورمان داریم؟
بله ما الان در جامعه خود شخصیت هایی مثل شهید خرازی زیاد داریم منتها شاید شرایطی که آن زمان برای شهید خرازی پیش می آمد امروز بهوجود نیاید. یکی از آن شرایط جو حاکم بر جامعه آن روزها بود؛ ما نمی توانیم با دیدگاه امروزی خود موقعیت و شرایط آن روزها را تحلیل کنیم. شرایط خاص آن دوران اشخاصی همچون شهید خرازی را به جامعه تحویل داد. همچنین شرایطی حاکم بود که در آن ویژگی های اخلاص، صداقت و پاکی از رأس تا پایین ترین مقام و قشر جامعه در کشورمان وجود داشت. بهعلاوه اعتقاد به انقلاب و باورهای انقلاب در بین مردم و مسئولان وجود داشت و این جو بستری را فراهم کرد تا شهید خرازی در آن رشد پیدا کند، البته نکاتی مثل خانواده، دین باوری و معنویات هم بود که ره توشه ایشان شد.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *